به گزارش قدس آنلاین به نقل از روابطعمومی مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، بعدازظهر سهشنبه ۲۸ آذر ماه، در حاشیه برگزاری جشنواره «سینماحقیقت»، آیین «دیداری دوباره با مرتضی پورصمدی» مدیر فیلمبرداری فقید سینمای ایران با حضورمحمد حمیدیمقدم، دبیر جشنواره بینالمللی سینماحقیقت، مرتضی رزاق کریمی، محمد طیب، عبدالحسین بدرلو، علیرضا حسینی، ارد عطارپور، فرهاد ورهرام، مهرداد اسکویی، مهرداد زاهدیان، علیرضا تابش و… در سالن ۴ پردیس سینمایی چارسو برگزار شد.
در ابتدای آیین که با اندوه و احساس حزن از جای خالی مرتضی پورصمدی همراه بود، پاکتی حاوی پوستر رویداد و زندگینامه این فیلمبردارشهیر سینمای ایران، در میان حاضران پخش شد. در ادامه پس از پخش سرود ملی و تلاوت آیاتی چند از قرآن مجید، حامد شکیبانیا، مجری مراسم از حاضران درخواست کرد تا به یاد زندهیاد مرتضی پورصمدی یک دقیقه سکوت کنند و پس از آن همه به یاد این فیلمبردار فقید ایستاده و او را تشویق کردند.
«بهترین عکس»؛ جایزه جدید جشنواره «سینماحقیقت»
سپس محمد حمیدی مقدم، دبیر هفدهمین جشنواره «سینماحقیقت» به روی صحنه آمد و گفت: متاسفانه، نه تنها سینما که هنر و فرهنگ ایران مرتضی پورصمدی را از دست داد. روز گذشته در مراسم افتتاحیه جشنواره را با فیلم مستند «تاراز» که تصاویرش را مرتضی پورصمدی ثبت کرده است، آغاز کردیم.
او ادامه داد: فرصت تعمیق رابطه من با مرحوم پورصمدی ایجاد نشد. اما او نیز همچون من از دیار همدان بود و باید بگویم کسی که در منطقه کوهستانی زیسته است، آن تجربه زیسته شخصی را در تمام کار هنری و تصاویری که ضبط میکند، سرایت میدهد.
حمیدی مقدم گفت: تبهر و زندگی استاد پورصمدی در عکاسی، لحظههای مهمی را در سینمای ایران به ثبت رساند. باید بگویم که ما تصمیم گرفتیم جایزه بهترین «عکس مستند» را به جوایز جشنواره «سینماحقیقت» اضافه کنیم؛ چون این بخش بسیار مهم است و چیزی که ما از بزرگانی چون مرحوم پورصمدی دیدیم زاویه نگاهی منحصر به فرد در ثبت تصاویر و عکاسی بود.
او ادامه داد: سخاوت در یاد دادن مقولهای بود که همواره زندهیاد مرتضی پورصمدی را از دیگران متمایز میکرد. من سال ۹۸ بعد از این که ایشان برای دریافت جایزهشان به مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی آمده بودند، با او دیداری داشتم. همان روز شاهد انتقال تجربیاتشان بودم که بدون هیچ حصاری دانش را بروز میدادند، چیزی که نسبت به قبل بسیار کمتر شده است.
دبیر جشنواره گفت: شیفتگی انسانها نسبت به همکاری با مرتضی پورصمدی تنها از جنس کار و تکنیک او نیست بلکه از احساسی است که در دل تصاویر منتقل کرده و به عکسها زندگی میپاشید و جهانی دیگر اضافه میکرد. در اصول فیلمبرداری دنیا میگویند بهترین فیلمبرداری آن روشی است که در آن فیلمبردار دیده نمیشود. پورصمدی هم در اوج ایثار تلاش میکرد دیده نشود و این موضوع انتهای خلوص ایشان را میرساند.
او در پایان گفت: ما در افتتاحیه با پخش مستند «تاراز» جشنواره را به یاد ایشان شروع کردیم و امیدوارم میراث او، یعنی شیوه انتقال تجربهاش پایدار بماند. جشنواره ما امسال برای جوانان است و امیدوارم همه آنها شیوه و معرفتی چون مرتضی پورصمدی در پیش بگیرند. در ایجاد مکتبی برای حفظ کارهای مرتضی پورصمدی که عادل پورصمدی، پسر ایشان به آن اشاره کرده بودند ما نیز حمایت خود را اعلام میکنیم.
سپس فیلمی هشت دقیقهای ساخته حنیف شهپر راد درباره مرتضی پورصمدی پخش شد.
در ادامه مراسم حامد شکیبانیا گفت: پورصمدی همواره میگفت هرجا که میروید با خودتان دوربین داشته باشید. یادم هست در جریان این حرف روزی با او کل انداختم و گفتم اگر من نمیخواستم فیلمساز شوم، دوست داشتم نجار شوم، ساز بسازم و نوازندهای چون استاد قنبری مهر با ساز من بنوازد که پورصمدی گفت استاد قنبریمهر فامیل من هستند و همانجا فهمیدم که دیگر نباید کل بیاندازم.
مرجان قنبری مهر، همسر مرتضی پورصمدی، هم در سخنان کوتاهی در این مراسم گفت: از جشنواره «سینماحقیقت» تشکر میکنم که این آیین را برای همسرم تخصیص دادند. سپس شعری در وصف مرتضی پورصمدی خواند و گفت مرتضی باران بود.
در ادامه عادل پورصمدی، پسر مرتضی پورصمدی به روی صحنه آمد و گفت: یکی از شاخصههای مرتضی پورصمدی طنازی او بود و اگر من در خاطره مشترک آقای شکیبانیا با پدر بودم، ساکت نمیماندم. مرتضی پورصمدی در اخلاق یگانه و حامی بود. ضمن این که شنیدهام که کار کردن با او بسیار فرحبخش بوده است.
او در ادامه گفت: از چندین بازیگرزن در سینمای ایران شنیدم که میگفتند دوربین مرتضی پورصمدی امنترین دوربین بود و جلویش اصلا معذب نمیشدند. همواره با همه افراد از هر قشر، دین و مذهب و ملیتی رفیق میشد و ارتباط میگرفت. افتخار میکنم که پسر مرتضی پورصمدی هستم.
جمعهای که هرگز نیامد!
در ادامه اصغر توسلی، تهیهکننده به روی صحنه آمد و گفت: به نظر من یکی از سختترین کلمههای دنیا تسلیت گفتن یا صحبت کردن از عزیز و رفیقی است که در میان ما نیست. با مرتضی پورصمدی حدود سال ۶۱ رفیق شدم.
او ادامه داد: در سالهای آغاز جنگ، مدیران وقت تلویزیون از برنامهسازها خواستند تا در گروههای کمتعداد به جبهه بروند و تصاویری را ضبط کنند. من با مرتضی پورصمدی در یک گروه چهارنفره به جبهه رفتیم. کاری که حدود دو سال به طول انجامید و در رفت و آمدهایمان به جبهه مستندسازی میکردیم.
او ادامه داد: چندماه پیش جمعه، سوم شهریور در نمایشگاهی که از عکسهای مرتضی برگزار شده بود به دیدارش رفتم. قرار بعدی من با مرتضی شد برای جمعه بعدی آن تاریخ. اما متاسفانه چهار روز قبل از رسیدن به جمعه قبل خبر آمد که مرتضی پورصمدی پشت دوربین و درحال کار رفت.
او گفت: در مراسم خداحافظی از مرتضی پورصمدی در خانه سینما دو جمله در ذهن من خیلی به یادماندنی شد. اول این که همسرشان گفت من شاید خیلی از شما را ندیده باشم اما همه شما را میشناسم. شما را مرتضی برای من تعریف کرده است. راست میگفت مرتضی پورصمدی راستگو و مرد خانه و خانواده بود. او حقیقت هر چیز را به دور از دروغ میگفت.
او گفت: یادم هست تورج منصوری همان روز گفت که لنز دوربین مرتضی نجیب بود چون ذهن و فکر و چشم مرتضی نجیب بود. جامعه امروز ما کمی مرتضی کم دارد. یادش گرامی باشد.
رد پای پورصمدی از ایدهپردازیهای مهم مستندسازی تلویزیون
سپس، فرهاد ورهرام، مستندساز به روی صحنه آمد و گفت: من با مرتضی سال ۵۰ در مدرسه عالی تلویزیون و سینما همکلاس بودم و بعد از آن دوران تا سالها او را ندیدم. تا رسید به دورانی که مرتضی در شبکه ۲ بود وجریان جدی مستندسازی در آن دوران اتفاق افتاد.
او ادامه داد: پشت بسیاری از فیلمبرداریها و حتی ایدهپردازیهای مهم مستندسازی در تلویزیون، ردپای مرتضی پورصمدی دیده میشود. او در سه دوره شکوفا شدن مستندسازی در ایران حضور داشت. مرتضی خیلی از افراد را کارگردان کرد. مرتضی با دستیارانش همچون برادر رفتار میکرد و مثل بقیه فیلمبردارها با دستیارانش رفتار نمیکرد.
ورهرام گفت: او در بدترین شرایط هم زندگی میکرد و خم به ابرو نمیآورد. مرتضی دیگر نباید انقدر کار میکرد. آدمها میروند اما مهم، میراث به جای مانده از مرتضی است.
تاسیس بنیاد مرتضی پورصمدی
سپس محمدرضا موحدی روی صحنه آمد و گفت: روزهایی که من کنار مرتضی پورصمدی گذرانده بودم، را به خاطر دارم. موضوع معاشرتها همیشه به عکسها مربوط میشد. آدم رفتن او را باور نمیکند و همچنان حس میکنم او در سفر است.
او ادامه داد: فرصت کوتاه بود و سفر جانکاه؛ اما یگانه بود و هیچ کم نداشت. فکر میکنم مرتضی پورصمدی در حیات خود جوری که دوست داشت زندگی کرد اما امروز ما موظف هستیم به حفظ میراث مرتضی پورصمدی یعنی هم آثار سینمایی و مستند او و همچنان عکسهایش که شاید خیلی به این جنبه مرتضی پورصمدی پرداخته نشده باشد.
موحدی گفت: مجموعه عکسهای او درباره «ایرانی دیده نشده» است. دلیل تاسیس یک مجموعهای در قالب بنیاد برای آقای پورصمدی هم همان سخاوت ایشان است. این میراث چیزی است که از دو جنبه باید در دسترس قرار بگیرد. او چیزی را از کسی دریغ نمیکرد و به همه عکس هدیه میداد. برای همین من دعوت میکنم از همه کسانی که میتوانند به ما کمک کنند تا بیهیچ دریغی میراث ایشان را به نسلهای بعد منتقل کنند.
مرتضی حلقه وصل بود
سپس مرتضی رزاق کریمی به روی صحنه آمد و گفت: صحبت همه افراد درباره مرتضی پورصمدی بسیار دلنشین بود و این حرفها بازتابی از بزرگی منش و شخصیت مرتضی پورصمدی بود. در حوزه سینمای مستند سال ۷۲ یادم هست که ما ایدهای جذاب داشتیم با زندهیاد محمدرضا سرهنگی برای ساخت مستند. با فرهاد ورهرام تماس گرفتیم که اتریش بود و او مرتضی پورصمدی را به ما معرفی کرد و با او وارد مذاکره شدیم.
او ادامه داد: در طی همکاریهایم با او فهمیدم که فیلمبرداری بسیار برجسته، تنها شاخه کوچکی از شخصیت گسترده مرتضی پورصمدی بود. او تکیهگاه ما در برنامهریزی و تهیه و تولید به حساب میآمد و معلم اخلاق واقعی بود و هرکس به ایشان وصل میشد، خیری از او میدید.
رزاق کریمی گفت: مرتضی یک حلقه وصل بود بین افراد و آحاد مختلف در شاخههای کوناگون سینمای ایران. با این که خود، خط و مشی و ایمان خود را داشت اما با هر طیف آدمی ارتباط میگرفت.
یک پیام از فرشاد فداییان
در ادامه برنامه پیامی صوتی از فرشاد فدائیان که به دلیل سفر امکان حضور در مراسم را نداشت، پخش شد. او گفت: مرتضی، کارش عکاسی و فیلمبرداری بود و وجب به وجب ایران را میشناخت و عکاسی میکرد. او کارگر و آدم کار کردن بود و به معنای واقعی کلمه زحمتکش.
فدائیان ادامه داد: همواره قناعت پیشه میکرد و از آدمهای ادا و اطواری سینما دوری میکرد و خود مراعات کننده همه بود. دلسوزانه کار میکرد. بیست مستند من را مرتضی پورصمدی فیلمبرداری کرده است. مرتضی چندسال از من کوچکتر بود اما تنها معلم اخلاق من در کار به حساب میآمد. او اعتبار اخلاقی سینمای مستند بود. او از زندگان همیشگی من است و از این رو به مرگش اعتنایی ندارم و زندهاش میدانم.
انتشار کتاب گفتوگوهای مرتضی پورصمدی
سپس مهراد اسکویی به روی صحنه آمد و گفت: خبر رفتن به جهان سایههای آقای پورصمدی را وقتی دیدم، حالم بسیار بد شد و بعد از آن تصمیم گرفتم که سوز و درد دلم را به کار تبدیل کنم و شروع کردم به جمعآوری مصاحبهها و گفتوگوهای مرتضی پورصمدی. نتیجه، کتابی کوچک شد که به زودی منتشر میشود.
او ادامه داد: من سینمای مستند را با آدمها میشناسم. آدمهایی که به من یاد دادند وطن و عشق به میهن چه معنی دارد. مرتضی پورصمدی دست من را گرفت و به من سینما یاد داد. میخواهم در وصف ایشان یک قطعه شعر از علیرضا شجاعپور بخوانم.
اسکویی گفت: مرتضی پورصمدی یک مسافر عاشق وطنش بود. او میدانست در این بزنگاه تاریخی آنچه از همه مهمتر است آن چیزی است که میماند و برای همین عکس هدیه میکرد. من عکسی از مرتضی به یادگار دارم که در بهترین جای خانهام آن را نگه میداشتم.
او ادامه داد: اما امروز، عکسی که مرتضی پورصمدی از کاشان گرفته است را میخواهم به محمد حمیدی مقدم تقدیم کنم تا در دیوار مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی نصب کرده و همه مستندسازها آن را ببینند و یاد مرتضی پورصمدی بیفتند.
در ادامه برنامه نشان فیروزه جشنواره سینماحقیقت به مرجان قنبری مهر و عادل پور صمدی همسر و پسر مرتضی پورصمدی در حضور دیگر مهمانها اهدا شد.
سپس از ماکتی از کتاب گفتوگوهای مرتضی پورصمدی که به اهتمام مهرداد اسکویی گردآوری شده رونمایی شد و محمد حمیدی مقدم اعلام کرد که کتاب را تهیه و در اختیار مستندسازان قرار خواهد داد.
نظر شما